اتاق 85

شاید اسم اتاق 85 هر ذهنی را به سمتی و سویی ببرد اما این نام رو بعد از خواندن شرح اسم انتخاب کردم. انشالله هرکس مطالعه کرد متوجه می شود...

اتاق 85

شاید اسم اتاق 85 هر ذهنی را به سمتی و سویی ببرد اما این نام رو بعد از خواندن شرح اسم انتخاب کردم. انشالله هرکس مطالعه کرد متوجه می شود...

شهید آوینی هم اینها را گوشزد می کرد...

اتاق 85 | يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۴۵ ق.ظ | ۰ نظر


بسمه تعالی
هرچه بین موضوعات متنوع و جالب کتاب های مشق آزاد گشتم چراغ خاصی برایم چشمک نزد، آخر نمی خواستم کلیشه ای و تکراری بنویسم. و حقیقتا قصد این را نداشتم درباره مسایلی سیاسی بحث کنم ونظری ناقص را به عنوان تحلیل ارائه دهم اما با اندکی جست و جو متوجه ماجراهای سید مرتضی(کامران) آوینی با به اصطلاح روشنفکران اوخر 60 واوایل دهه 70 شدم. دلم آرام نشد که ننویسم و آرام شد که این موضوع را انتخاب کنم و فقط بنویسم...
آوینی در مقالات و سخنرانی های خود تکلیف رابطه با روشنفکران و توسعه طلبان زمانش را به خوبی مورد خطاب قرار می دهد. وقتی سید مرتضی آوینی بعد از انقلاب، به روشنفکران نمی چسبد، آنها سعی می کنند از کامران آوینی قبل از انقلاب صحبت کنند.دست به تخریب چهره او بزنند، وحتی رهبر انقلاب در دیداری با مسئولان صداوسیما به گوشه هایی از این موضوع اشاره می فرمایند« یکی‌ از مدیران دستگاه‌های‌ فرهنگی‌ درباره‌ی‌ یک نفر از همین چهره‌های‌ معروف فرهنگی‌ِ خوب - که امروز جزو شهدای‌ عالی‌ مقام ماست و من خیلی‌ به او علاقه داشتم و همیشه به دستگاههای‌ مختلف فرهنگی‌ توصیه می‌ کردم که از وجودش استفاده کنید- چند عکس به من نشان داد که مربوط به قبل از انقلابِ او بود و او را در مناظری‌ - که آن زمان برای‌ جوانان خیلی‌ پیش می‌ آمد - نشان می‌ داد. آن آقا به من گفت: بفرما! این همان کسی‌ است که شما این طور از او تعریف می‌ کنید! من عکسها را که نگاه کردم گفتم ارادتم به این شخص بیشتر شد، چون او در این محیط بوده و حالا این گونه شده است؛ حتماً باید از ایشان استفاده کنید!»( بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما- 15/11/81)

اما همانگونه که از آثار این شهید والامقام به خوبی برداشت می شود مواضع شفاف سید مرتضی مانع از ورود چنین تحریفاتی در زندگی وی گردیده. یکی از مواضع مهم آوینی برخورد با جریان تکنوکراسی است که به کرات شاهد برخورد قاطع آوینی با جوانب گوناگون این جریان هستیم.

چندی است که برخی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با به کارگیری و تکرار واژه «تکنوکراسی» سعی در احیا و همسو نشان دادن خود با این جریان در سطح جامعه هستند. تکنوکراسی «Technocratie» که از واژة «تکنیک» یا فنّ می‌آید به معنی حکومت دانایان فنّ یا «فن سالاری» است و عناصر تشکیل دهنده این نوع حکومت‌ها را تکنوکرات می‌گویند. تکنوکراسی پدیده جدیدی است که با پیشرفت علوم و فنون و نقش روزافزون دانش و تخصص در کار حکومت به وجود آمده و در بسیاری از کشورهای پیشرفته تکنوکرات‌ها بدون توجه به عقائد سیاسی و خصوصیات طبقاتی آنها حساس‌ترین و مهمترین کارها را به دست خود گرفته‌اند.در واقع باید گفت تکنوکرات ها فن و تکنولوژی و کار سخت افزاری را برهرچیزی و هر اصولی مقدم می دانند و به دنبال این آرمان در حرکتند که تکنوکراسی را بر جامعه حاکم کنند.

در کشور ما که بر مبنای مذهب و دین اداره می شود و در راس امور ولایت مطلقه فقیه قرار دارد بدیهی است که تکنوکرات ها جایی ندارند، حتی در لایه های زیرین هم این امر به وضوح پیداست که امورات بر پایه مسایل دینی و فرهنگی اداره می گردند.تکنولوژی با این منظور در فرهنگ دینی و مذهبی هیچ گاه هضم نخواهد شد واین دو در مقابل هم صف آرایی می کنند تا برتری خود را اثبات کنند.لذاست که حاکمیت الله بر همه این مشکلات فائق بیاید و...

انقلاب اسلامی ایران از اواخر دهه پنجاه تاکنون حضور طیف های با رویکرد های فکری سیاسی گوناگونی را تجربه کرده و حضور تکنوکرات ها نیز در دفتر تاریخ انقلاب دیده می شود. بهانه تخصص گرایی باعث شد تا تکنوکرات ها متصدی مناسب حساس شوند و اوج این حضور را در دولت سازندگی می بینیم.دولتی که می بایست خسارات دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی را جبران کند، اما نه به هر قیمتی، نه به قیمت کنار گذاشتن فرهنگ و دین ومعارف اسلامی به بهانه توسعه ایران اسلامی.

رهبر معظم انقلاب در سخنان خود در آغاز سال 92 و در جمع مردم مشهد با انتقاد از سیاست های اقتصادی وابسته به نفت تکنوکرات ها در دولت سازندگی فرمودند:« من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسؤولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاه‌های نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار زدند که مگر می‌شود؟! بله، می‌شود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامه‌ریزی کرد.»

اندیشمندان و نخبگان فکری فرهنگی وسیاسی ارزشی انقلاب هم همزمان با این گذشت سبک رفتاری این جریان را مورد نقد قرار داده و آن را مغایر با آرمان های بزرگ امام و انقلاب می دانند. سید شهیدان اهل قلم هم از جمله کسانی بود که به بشدت با این جریان به مخالفت پرداخت و آن را مغایر با اهداف انقلاب می دانست.

با قدرت گرفتن تکنوکراتها در دولت سازندگی، حزب الله و نیروهای کارآمد وارزشی نظام از چرخه اداره جامعه کم کم کنار  زده شده و نیروهای سخت افزاری و تکنوکرات ها جای آنها را میگیرند.در واقع سیاست های اقتصادی سرمایداری و اشرافی گری سرمایه داران به جان انقلاب می افتد. «.... به هر تقدیر شکی نیست که اکنون در نظام ما حزب‌الله رفته رفته به انزوای سیاسی کشیده می‌شود و کارها به دل‌باختگان تکنوکراسی واگذار می‌گردد. این نشانه‌ای است از همان سرنوشت محتومی که همه‌ی انقلاب‌های جهان را وا داشته است تا فرزندان خویش را ببلعند... و خدا آن روز را نیاورد.»

در واقع با انقلاب اسلامی بنا بود تغیرات عمیقی در شیوه رفتاری و نگرشی کشور وحتی دنیا بوجود بیاید تا دنیای دلبسته به غرب به دنبال پاره کردن این طناب وابستگی بگردد و وجود خود را از آن همه تعلقات و وابستگی های به غرب و شرق عاری و پاک کند.استقلال طلبی از غرب و شرق عالم رکن اصلی انقلاب اسلامی بود.انقلاب اسلامی بدنبال بنیان تمدن جدید از لحاظ فکری و فرهنگی مستقل از غرب و شرق لیبرال و کمونیست بود که تکنوکرات های ساده نگر بعد از پیروزی نظام اسلامی از همه زوایای استقلال تنها گوشه های اقتصادی و معیشتی را گرفته اند.

همزمانی حضور سید مرتضی آوینی و دولت تکنوکرات سازندگی بیش از پیش صدای قلم های سید الشهدای اهل قلم را در می آورد بگونه ای که مقالات و سخنرانی ها وکتاب های وی بیشتر حاوی این نگرانی های او بودند. دیری نگذشت که رفتار تکنوکرات ها به جایی رسید که بسیاری از آرمان ها را گزاره هایی کلی و دور از دسترس و تخیلی دانستند و ادعای این که مردم در دوره ملالت آور شعارزدگی قرار گرفته اند.این همان آینده ای بود که شهید آوینی بشدت آن را نقد کرد و آرمان های انقلاب و امام راحل را بسیار فراتر از این سیاسی بازی ها می دانست. جریانی که می خواست به آرمان های انقلاب اسلامی وفادار باشد، تقابل مدیریت علمی و مدیریت فقهی را مطرح می کند که چون اداره کشور امری حکومتی است و مربوط به حوزه علم و کارشناسی و تخصصی است بسیاری از نیروهای ارزشی و متعهد باید از این چرخه کنار بروند. 

آوینی در کتاب توسعه و تمدن غرب به خوبی چهره اصلی تکنوکراتها را به تصویر می کشد و انحراف انقلاب از ریل اصلی و نابودی آن را پیش بینی می کند؛«همه‌ی رهبران انقلابی جهان بعد از پیروزی و تشکیل نظام با این واقعیت مواجه شده‌اند که باید برای حفظ خویش از بحران‌های اقتصادی، به ناچار تکنوکرات‌ها را بر مصدر امور اجرایی بنشانند و فکر نمی‌کنم کسی در این معنا تردید داشته باشد که تکنوکراسی حافظ منافع ابرقدرت‌هاست. حاکمیت تکنوکرات‌ها ـ خواه ناخواه ـ نظام‌های انقلابی را به جانبی متضاد با شعارهای اساسی انقلاب ـ آزادی و استقلال می‌کشاند و رفته رفته همان بلایی بر سر نهضت‌ها می‌آید که در الجزایر و سوریه و لیبی و کوبا و... شاهد آن بوده‌ایم.»

نظر آوینی راجع به توسعه  این است که « دنیاگرایی بشر امروز کار جهان را به سمتی سوق داده که اقتصاد بر سایر وجوه حیات انسانی غلبه یافته است. در تفکر امروزی غرب که متأسفانه مقبولیتی عام یافته و در پهنه‌ زمین اشاعه پیدا کرده است، بشر را صرفاً از دریچه‌ نیازهای مادی و دنیایی‌اش مورد مداقه و بررسی قرار می‌دهند. مهم‌ترین ‌فاجعه‌ای که در این نحوه‌ بررسی اتفاق می‌افتد این است که ماهیت حقیقی و فطرت الهی بشر مورد غفلت قرار می‌گیرد و انسان در مجموعه‌ای از غرایز حیوانی خلاصه می‌شود و وقتی اینچنین شد، لاجرم دیگر تکامل و تعالی انسان در بازگشتن به فطرت الهی‌اش نیست، در تأمین هر چه بهتر و بیشتر نیازهای مادی و غریزی اوست. با این مقدمه‌ مختصر کاملاً روشن می‌شود که چرا برای بشر امروز توسعه‌ اقتصادی جایگزین تکامل روحی شده است. لفظ «توسعه» در فرهنگ جدید بشر به معنای تکامل استعمال می‌شود و اصلاً این سؤال به ذهن کسی خطور نمی‌کند که از کجا معلوم است که تکامل و تعالی انسان حتما در توسعه‌ اقتصادی باشد؟» و مطمئنا هم توسعه غربی جز انداختن سایه نگاه متریالیستی و اومانیستی بر جامعه نخواهد بود.«باید در معنای پیشرفت تجدید نظر کرد ودریافت که پیش کجاست و پس کجاست.آیا غایت تکاملی بشر در تاریخ، ماشینی شدن ابزار تولید است؟».به نظر من این سوال پیش می آید که آیا توسعه باید به نیازهای روحی انسان پاسخ بدهد؟یا نه؟آیا باید فقط در جهت رشد مادی حرکت کند؟حجت الاسلام نبویان نیز در کتاب جستارهایی در باب دین و دنیای مدرنیته، که در مقام بیان مولفه های مدرنیته و تفاوت آن با اندیشه اسلامی است، دقیقا خطر این توسعه های مدرن و مدرنیته غربی و انسانگرایی را بشدت مورد نقد قرار میدهد.

«توسعه آرمان پرجاذبه عصر جدید است که خدا را فراموش کرده است.» آوینی اصرار داشت از اینکه مفاهیمی دینی و انسانی چون کمک به فقرا، آبادانی، کمال خواهی و رشد با انچه در آن روزگار به عنوان توسعه مطرح است متفاوت است. توسعه رایج غربی بر اساس مبانی عقلایی و دینی و مذهبی نیست بلکه ماده گرایی و فراموشی خدا و رویکرد اومانیستی ومتریالیستی تمامی جوانبی آن را فراگرفته است.در واقع چنگال سیطره مدرنیته به خوبی تکنوکراسی بلعیده است. مدرنیته غربی پشت کردن به خدا و دین و روی آوردن به علوم تجربی محض است که آوینی آن را سیطره تام شیطان در مقابل ولایت الهی می دانست.« وقتی صحبت از فرهنگ توسعه است، مقصود فرهنگی است که به محدوده آموزشهای تخصصی مربوط به اقتصاد وتوسعه آن محدود می شودو حال آنکه در نظام اعتقادی اسلام که روح ومعنا دارای اصالت است ناگزیر باید معنای ثابتی برای فرهنگ اعتبار می کنیم نه آنکه به تبعیت از غربی ها فرهنگ را در خدئمت این چند چیز قرار دهیم.»دقیقا همسویی با توسعه این چنینی مورد نظر آوینی نیست و مسلما با آن مقابله می کند.

نگاه تکنوکرات ها این است که پیشرفت فقط از مسیر سازش ممکن است واین دقیقا داد زدن در هیاهوی اسلام آمریکایی است که آوینی به خوبی در مقالات و کتاب هایش آن را می کوبد. علت اصلی مخالفت سید مرتضی آوینی با این جنجال ها این است که آمریکا دشمن اصلی انقلاب اسلامی نیست بلکه دشمن اصلی همان اسلام آمریکایی است که از طریق جریانات ساده اندیش و احزاب وابسته به غرب و متفکرین غرب ومتفکرین غرب زده پایه ریزی می شود.

آوینی می گوید:« اضطرابى که بشر امروز را فراگرفته است، نشان از یک زلزله قریب الوقوع دارد، زلزله‏اى که ‏تمدن غرب را از بنیان ویران خواهد ساخت و نسبت انسان را با خویشتن خویش و عالم، دیگرگون خواهد کرد. از آنجا که تمدن امروز، جهان را در تسخیر دارد، انقلاب فردا نیز یک واقعه‏جهانى خواهد بود... تا آن وضع موعود که انسان در انتظار اوست فاصله‏اى چندان باقى نمانده‏ است... فصل الخطاب با انسان کامل [حضرت بقیة الله الاعظم علیه السلام ] است و لاغیر».

شخصیت آوینی و نگاه و بینش او به گونه ای است که اگر خوب دقت کنید می بینید با گذشت زمان، اگر جریان روشنفکری یا تکنوکراسی یا هر جریان غربگرای دیگری با همان نگاه و با همان روند و با همان حرف ها ظهور کند، مطالعه و نگاه عمیق در آثار او به ما این قدرت شناخت واقعی را می دهد تا بتوانیم مسیری را انتخاب کنیم که در مسیر سازش با کفر قرار نگیریم. همه گیر شدن نگاه آوینی یک اتفاق میمون و مبارکی است. مردمی که، جامعه را از نگاه آوینی و مسایل مختلف و سرنوشت ساز را از پس عینک تیز بین او می بینند، جریان متدین و انقلابی را در ریل رشد یافتگی فکری قرار می دهند و در مقابل هر جریانی که قصد به انزوا کشاندن فرهنگ استقامت و ایستادگی را دارد به مخالفت بر می خیزند. با این روند آوینی همیشه زنده مانده همه یاد می گیرند که به زبان او که زبان انقلاب است حرف بزنند و با دید او به مسایل کشور نگاه کنند. آوینی با روایت فتح این قله ها همیشه زنده مانده و می ماند...

من اتبع الهدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی